۱۳۸۷ دی ۱۱, چهارشنبه


برنامه مجالس سوگواري فقراي نعمت اللهي سلطانعليشاهي تهران در ماههاي محرم و صفر


09 دی 1387 ساعت 23:06
هو
121
قال رسول الله (ص):ان الحسين مصباح الهدي و سفينة النجاة
برنامه مجالس سوگواري فقراي نعمت اللهي سلطانعليشاهي تهران در ماههاي محرم و صفر1430قمري
از روز چهارشنبه سوم محرم=87/10/11تا روز جمعه12محرم=87/10/20بمدت 10روز از ساعت 3تا5 بعد از ظهرمجلس سوگواري در حسينيه مرحوم امير سليماني منعقد مي باشد
صبح روز عاشورا87/10/18حضرت آقاي حاج دكتر نورعلي تابنده مجذوب عليشاه (دامت بركاته) نماز صبح را در حسينيه مرحوم امير سليماني اقامه فرموده و سپس با بيانات حكيمانه و عارفانه خود درباره ي عاشوراي حسيني سخنراني خواهند فرمود
روزهاي تاسوعا وعاشورا ويازدهم محرم=9و10و87/10/11در منزل حضرت آقاي مجذوب عليشاه(دام ظله العالي)ساعت8 صبح مجلس سوگواري برگزار مي باشد.(توجه:مجلس سوگواري در منزل حضرت آقا (ارواحنا فداه) در روز عاشورا بعد از اتمام مجلس صبح حسينيه خواهد بود
روزدو شنبه 20صفر=87/11/28 به مناسبت اربعين حضرت اباعبدالله عليه السلام ساعت 8صبح درمنزل حضرت آقاي مجذوب عليشاه (سلمه الله) مجلس سوگواري منعقد است
از روز 20صفر(اربعين)=87/11/28تا روز جمعه 24 صفر=87/12/2به مدت 5 روز مجلس سوگواري از ساعت 3تا5 بعد از ظهر در حسينيه مرحوم آقاي شيخ عبدالله حايري (عليه الرحمه) برگزار است
از روز شنبه 25صفر=87/12/3تا روز 30صفر=87/12/8 بمدت 6روز بمناسبت ايام رحلت حضرت پيامبر اكرم(ص) وشهادت حضرت امام مجتبي و امام رضا (عليهمااسلام)مجلس سوگواري در حسينيه مرحوم اميرسليماني از ساعت 3/5تا 5/5 بعد از ظهر برگزار مي باشد
روزهاي 28و29و30صفر=6و7و8اسفندماه ساعت 8صبح در منزل حضرت آقاي مجذوب عليشاه (دام ظله العالي) مجلس ذكر توسل برگزار است.شركت در اين مجالس تعظيم شعائر الهي است
التماس دعا خادم الفقرا حسينعلي كاشاني بيدختي

انعکاس خبری پلمپ حسینیه جزیره کیش و ضرب و شتم دراویش گنابادی در رسانه های جهان


10 دی 1387 ساعت 08:57

دستگیری دراویش گنابادی در کیش
محمد ضرغامی
روز یکشنبه، ماموران اداره اطلاعات جزیره کیش، به شماری از دراویش گنابادی نعمت اللهى حمله کرده و آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
بر پایه گزارش‌های رسیده به رادیو فردا، در جریان حمله ماموران امنیتی به دراویشی که جلو در ورودی حسینیه دراویش در حال نمازگزاری بودند، آنان را مورد ضرب و شتم قرار داده و شماری از آنان را نیز بازداشت کردند.
روز شنبه ماموران اداره اطلاعات کیش، ضمن بازرسی حسینیه دراویش قفل‌های در ورودی آن را تعویض کرده بودند.
ماموران امنیتی در همان روز با مراجعه به خانه‌های پنج تن از دراویش گنابادی ضمن بازرسی خانه‌ها، این دراویش را بازداشت و به اداره اطلاعات کیش منتقل کردند.
يکی از دروايش که در جزيره کيش سکونت دارد و نخواست هويتش فاش شود به راديو فردا در مورد مجالس دراويش و دستگيری های اخير گفت: «دادستان به ما گفته است که اين دستگيری ها به اطلاعات کشوری مربوط می شود آن ها می خواهند ، فعاليت های مذهبی ما را در جزيره کيش مورد بررسی قرار دهند و به همين خاطر پنج نفر را ديروز بازداشت کردند و روز يکشنبه هم يکی ديگر از خانم ها را گرفتند.»
وی افزود: « شيوه بازداشت آن ها هم به اين ترتيب بوده که برای بازجويی و تفتيش به منزل يا محل کار آن ها مراجعه کرده اند، کلیۀ کتاب ها، نوار، سی دی، کامپيوترهای شخصی آن ها را جمع آوری کرده و همراه خود به محل نامعلومی برده اند. الان چهارده سال است که تجمع دراويش در کيش برگزار می شود.»
وی در مورد مجالس دراويش گفت: «این مجالس منحصر به جزيره نيست، هرجايی که اين مجالس برگزار می شود، يک قانون حاکم است و آن قانون خواندن کتب مذهبی و اشعار مولانا و حافظ است و قوانين شريعتی کاملا" رعايت می شود. مجلس با نماز و آيات قرآن شروع می شود و با اشعار مثنوی تمام می شود.»
وی افزود: « اجتماع اين تعداد از دراويش تجمعی نبوده است، همه اين ها در جزيره زندگی می کنند، و دستگير شدگان اکثرا" نزديک ده تا پانزده سال است که در کيش زندگی می کنند و تقريبا" فکر می کنم، حدود ۱۵۰ نفر از دراويش گنابادی، در جزيره زندگی می کنند.»
در اواخر مهر ماه نیز هفت تن از دراويش گنابادى در شهر اصفهان و پنج تن از آنان در شهر كرج دستگير شدند.
رادیو فردا
دستگیری دراویش نعمت‌اللهی در کیش
شماری از دراویش سلسله نعمت‌اللهی گنابادی در جزیره کیش در جنوب ایران دستگیر شده‌اند.
این دستگیری‌ها از روز شنبه آغاز و تا امروز (دوشنبه) ادامه داشته است.
در مرحله اول این دستگیری‌ها که به دستور مقام‌های امنیتی صورت گرفته است، چهار تن از دراویش این سلسله به نام‌های محمدجعفر انتصاری، عبدالرضا گودرزی، هادی حبیبی و رویا اسدپور بازداشت شدند.
به گزارش وب‌سایت مجذوبان نور، در جریان این بازداشت‌ها، تعدادی از دراویش نیز از سوی ماموران مورد ضرب و شتم قرار گرفته‌اند.
بر اساس این گزارش، مأمورین امنیتی پس از بازرسی حسینیه دراویش گنابادی در جزیره کیش، اقدام به مصادره اقلام مختلفی از جمله عکس‌ها و کتاب‌های این حسینیه کرده‌اند.
همچنین منازل چهار عضو دستگیر شده این سلسله نیز از سوی ماموران بازرسی شده است.
در ادامه بازداشت‌ها، امروز نیز ماموران امنیتی منزل یکی از این دراویش را پلمب کرده‌ و فرزند یکی از آنها را که برای پیگری وضعیت پدرش به کیش سفر کرده، دستگیر کرده‌اند.
دراویش سلسه نعمت‌اللهی چند سالی است که از سوی ماموران امنیتی جمهوری اسلامی مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند.
در مهر ماه سال ۱۳۸۵ نیز نورعلی تابنده گنابادی؛ قطب دراویش نعمت‌الهی گنابادی که اصالتاً نیز اهل همین شهر است، از سوی فرمانداری گناباد در ایام ماه رمضان مجبور به ترک این شهر شد.
وی در زمره نیروهای ملی‌- مذهبی به شمار می‌رود و دارای تحصیلات حقوقی در سطح دکتراست.مریدانش، او را «مجذوب علیشاه» می‌خوانند.
آقای تابنده در تهران سکونت دارد، اما بنابر برنامه‌ای سالیانه، ماه رمضان را در «بیدخت» در نزدیکی گناباد می‌گذراند.
مأموران جمهوری اسلامی همچنین سال گذشته در بیستم آبان‌ماه، با یورش به حسینیه محل تجمع دراویش گنابادی در شهر بروجرد، آن را تخریب کردند.
آن زمان برخی رسانه‌ها در ایران گزارش کردند که تخریب این حسینیه در پی درگیری میان دراویش و جمعی از مردم صورت گرفته، اما سخنگوی دراویش گنابادی، هرگونه اقدام تهاجمی از سوی دراویش را تکذیب کرد.
در حمله به این حسینیه، ده‌ها نفر زخمی و ۱۸۰ نفر بازداشت و به مقامات قضائی معرفی شدند.
در بهمن ماه سال ۱۳۸۴ نیز حسینیه دراویش گنابادی در شهر قم هدف حمله قرارگرفت و تخریب شد و عده‌ای از دراویش بازداشت و محاکمه شدند.
زمانه

حسينيه دراويش گنابادي در كيش پلمب شد


در پي اقدام اداره اطلاعات كيش و بازداشت پنج تن از دراويش گنابادي اين جزيره در روز 7 ديماه 1387 در روز یکشنبه 8 دی خانواده های بازداشت شدگان و جمعی از دراویش در اعتراض به اداره اطلاعات كيش در مقابل دادسرای جزیره کیش تجمع و مراتب اعتراض خود را به دادستان اعلام نمودند.
دادستان كيش در پاسخ اولیه از بازداشت این افراد بی اطلاع نمود ، اما با اصرار خانواده بازداشت شدگان در خصوص اتهام و دلیل بازداشت و ورود به منزل این افراد اعلام نمود که در جزئيات اين جريان قرار داشته و موظف به اطاعت از امر اداره اطلاعات بوده است.
مامورین اداره اطلاعات، ضمن تفتيش حسینیه دراویش قفلهای درب ورودی آن را تعویض مینمایند. چند تن از دراویش جهت اعتراض به این موضوع ظهر يكشنبه به حسینیه مراجعه مينمايند و با شكستن قفلها وارد حسينيه شده و مستقر ميگردند. مجددا لباس شخصيها با آنها برخورد كرده و درب ورودی حسینیه را نیز پلمپ مينمايند و تني چند از دراويش منجمله محبوبه زهتاب بازداشت می شوند.
مجددا عصر روز يكشنبه كه مقارن مجالس هفتگي شبهاي دوشنبه دراويش است نیروهای امنیتی و انتظامی، شامل 25 نفر از نيروهاي انتظامي و حدود 30 نفر لباس شخصي در ساعت پنج بعد از ظهر به دراویشي كه براي شركت در مراسم حسينيه به محل آمده بودند حمله ور شده و به دراویش كه ناچار در شب اول ماه محرم در جلو درب حسینیه مبادرت به اقامه نماز نموده بودند يورش برده و صفوف نمازگزاران را مورد ضرب و شتم قرار داده و عده ای را نیز دستگیر می نمایند.
تني چند از دراويش نيز در اثر ضربات باطوم نيروهاي انتظامي زخمي يا دچار جراحت سطحي شدند.
حسينيه دراويش گنابادي در كيش با زميني حدود 400 متر مربع در سال 1383 توسط آقاي دكتر تابنده مقتداي درويشان گنابادي افتتاح گرديده است.

میزان نیوز

تهدید و ممانعت از اقامه نماز جماعت درشهرستان قم


10 دی 1387 ساعت 19:49
به گزارش خبرنگار سایت مجذوبان نور از شهرستان قم ،امروز 10 دی ماه 1387 مامورین اداره اطلاعات شهرستان قم آقای اصغر خدادادی مجاز نماز دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی قم را تهدید نمودند که چون تحصیلات حوزوی ندارید و روحانی نمی باشید حق اقامه نمازجماعت را ندارید و ایشان در پاسخ گفته اند که من نماز می خوانم و شرعا و قانونا کسی حق ممانعت ازاجرای دستورات شرع مبین اسلام را ندارد .
یکی از دراویش شهرستان قم دراین خصوص در مصاحبه با خبرنگار سایت مجذوبان نوراظهار داشت :گویا آقایان خبر ندارند که بلال حبشی تحصیلات حوزوی نداشت و حتی سواد هم نداشت و روحانی هم نبود و حتی "ولا الضالین" را هم به راحتی نمی توانست ادا کند اما اذان گوی حضرت محمد (ص) بود .
وی افزود : گویا محاکمه و زندانی نمودن جناب آقای امیر علی لباف مجاز نماز قم ، آتش خشم آقایان را فروننشانده است. انشاالله آقایان فراموش ننمایند که در ماه محرم جنگ وجدال حرام است!!!

دومین روز تجمع دراویش گنابادی و آخرین اخبار جزیره کیش


10 دی 1387 ساعت 21:38
بنا به گزارش خبرنگار سایت مجذوبان نور از جزیره کیش ،امروز سه شنبه 10 دی ماه 1387 همچون روز گذشته خانواده های بازداشت شدگان به همراه سایر دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی مقابل دادگستری جزیره کیش تجمع نموده و خواستار آزادی بدون قید و شرط اسیران در بند شدند.
آقای صدر، قاضی شعبه 102 دادگاه عمومی-جزایی کیش که دستورات قضایی از بدو بازداشت دراویش تاکنون از سوی وی صادر شده ، اتهام بازداشت شدگان را امنیتی اعلام و اجازه ملاقات به بستگان و وکلای آنها نداده است .
بنا به این گزارش ، اصرار وتهدیدات نیروهای امنیتی نتوانست شرکت کنندگان را متفرق سازد و این تجمع تا پایان وقت اداری ادامه داشت.
یکی از مامورین اداره اطلاعات به جمعی از شرکت کنندگان در این تجمع گفته است "اگر به جای شما بودم برای محافظت و جلوگیری از تخریب حسینیه های تهران و شیرازعازم آنجا می شدم"!!!
یکی از دراویش در مصاحبه با خبرنگار سایت مجذوبان نور اظهار داشت :جزیره کیش منطقه ای تجاری-توریستی و بسیار کوچک است و در این جا بوی همه چیز می آید جز تعصبات دینی و خصوصاً قشریگری، از این رو مشاهده می شود که در تهاجمات علیه دراویش حتی یک نفر از ساکنان این منطقه وجود ندارد و آنچه در چند روز گذشته انجام گرفته تماماً توسط ارگانهای دولتی بوده است .
شواهد و قرائن موجود از جمله
1- بازداشتهای مکرردرروزهای آغازین ماه محرم
2- ممانعت از ورود دراویش به این جزیره
3- برخوردهای غیرقانونی و بی سابقه مسئولین
4- میدان داری اداره اطلاعات در این قضایا
5- امنیتی نمودن پرونده ها و صحبتهایی که از گوشه و کنار درز می نماید!!
تماما نشان از پرونده سازی و هدایت آن به شیوه های غیر معمول دارد و همه گویای استفاده تبلیغاتی از این دسیسه پردازی برای شروع یک بحران سراسری در خارج از جزیره کیش می باشد .

۱۳۸۷ دی ۹, دوشنبه


دستگیری چهار تن از دراویش گنابادی در جزیره کیش


07 دی 1387 ساعت 22:14
محمدجعفر انتصاری، عبدالرضا گودرزی، هادی حبیبی و رویا اسدپور از دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی در جزیره کیش توسط مأمورین اطلاعات دستگیر و بازداشت شدند.
به گزارش خبرنگار مجذوبان نوراز کیش،امروز شنبه 7 دی ماه 1387 مقارن ساعت 3بعد از ظهر، تعدادی از مأمورین اداره اطلاعات به منازل چهار تن ازدراویش گنابادی مراجعه نموده و بدون ارائه حکم قضایی، منازل و محل کار این چهار تن را تفتیش و بازرسی و آنها را بازداشت و به اداره اطلاعات منتقل نمودند.
این گزارش در ادامه می افزاید: مأمورین اداره اطلاعات هم چنین حسینیه دراویش نعمت اللهی گنابادی در جزیره کیش را نیز بسته و مانع حضور دراویش شدند.
بر اساس این گزارش، مأمورین انتظامی و لباس شخصی در مقابل منازل این چهار تن حضور دارند و منطقه تحت کنترل شدید امنیتی قرار دارد.

گزارش تکمیلی از بازداشتهای دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی در جزیره کیش


07 دی 1387 ساعت 23:18
به گزارش خبرنگار سایت مجذوبان نور از جزیره کیش، در ساعت 4 بعدازطهر شنبه هفتم دی ماه 1387، آقای مراد کوچک زاده یکی از دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی دستگیر و بازداشت گردید.
در ادامه این گزارش آمده است: مأمورین امنیتی پس از بازرسی حسینیه دراویش گنابادی در جزیره کیش، اقدام به مصادره اقلام مختلفی از جمله عکسها و کتابهای حسینیه را کردند که با مقاومت خادم حسینیه آقای مراد کوچک زاده روبروشده و ایشان را بدون حکم قضایی بازداشت و با دستبند به اداره اطلاعات منتقل گردید.

پلمپ منزل یکی ازدراویش گنابادی وآخرین خبرها از جزیره کیش


09 دی 1387 ساعت 12:44
منزل آقای مراد کوچک زاده از دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی ساکن در جزیره کیش پلمپ گردید.
به گزارش خبرنگار سایت مجذوبان نور از جزیره کیش ،صبح امروز دوشنبه 9 دی ماه 1387 به دستور آقای سجادی رئیس حوزه قضایی جزیره کیش منزل آقای مراد کوچک زاده از دراویش گنابادی پلمپ گردید .
در این گزارش آمده است در درگیریهای روز گذشته آقای علی اکبر نعمتی دستگیر و بازداشت گردیده است و صبح امروز نیز آقای رضا انتصاری که برای پیگیری بازداشت پدر خود، محمد جعفر انتصاری به جزیره کیش عزیمت می نماید در بدو ورود توسط نیروهای امنیتی دستگیر و بازداشت می شود.
این گزارش می افزاید :موج دستگیری و بازداشت دراویش گنابادی در این جزیره رو به افزایش بوده و مراجع قضایی و ارگانهای اجرایی از اظهار دلایل قانونی و پاسخگویی به خانواده ها و بستگان آنها امتنا می نمایند.

اخبار سروستان : ماموران اداره اطلاعات چه می خواهند ؟؟!!!


09 دی 1387 ساعت 12:13

خبرنگار سایت مجذوبان نور گزارش داد : یکشنبه 8 دی ماه 1387 اداره اطلاعات با تهدید و ارعاب از برگزاری مجلس شب دوشنبه در منزل آقای غلامرضا رحمانی از دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی ممانعت نمود اما دراویش گنابادی با مقاومت دربرابراعمال غیر قانونی نیروهای امنیتی ،مجلس درویشی را درمنزل برادر ایشان مرحوم اسماعیل رحمانی منعقد نمودند.
در این گزارش آمده است : اداره اطلاعات به قصد تعطیلی مجالس درویشی در سروستان بارهاآقای غلامرضا رحمانی پیر مردی 90 ساله و بیما ر را احضار و مورد بازجویی قرار داده است
یکی از دراویش سروستان در مصاحبه باخبرنگار سایت مجذوبان نور اظهار نمود :تصوف و عرفان درشهرستان سروستان سابقه ای دیرینه دارد و در هیچ زمانی حضور دراویش باعث اختلاف و بحران نبوده بلکه آنها مورد اعتماد و احترام همگان می باشند .
وی افزود :در سروستان خانواده های بسیاری وجود دارد که یک عضو آن متشرع ،فردی دیگر بهایی و دیگری درویش گنابادیست ،اما اختلاف و تفاوتهای اعتقادی مانع از وحدت خانواده نمی شود و مردم با هر بینش و تفکری این واقعیت را پذیرفته و با آرامش زندگی می کنند.
معلوم نیست چه کسانی و با چه مقاصدی به نام اداره اطلاعات و یک ارگان دولتی آتش تفرقه وجنگ اعتقادی به پا می کنند و گویا نمی دانند این روشها نهایتا وحدت ملی کشور را به مخاطره می اندازد و شرایط غیر قابل کنترل خواهد شد!!.

هجوم نیروهای امنیتی و ضرب و شتم دراویش گنابادی


08 دی 1387 ساعت 20:56
به گزارش خبرنگار سایت مجذوبان نوراز جزیره کیش ،نیروهای امنیتی و انتظامی، امروز یکشنبه 8 دی ماه 1387 مقارن ساعت30 /17به صفوف نمازگزاران دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی حمله ور شده و آنها را مورد ضرب و شتم قرار داده وتعدادی را نیزدستگیرو بازداشت نمودند.
در ادامه این گزارش آمده است : در روز گذشته مامورین اداره اطلاعات، حسینیه دراویش را، مورد تفتیش و بازرسی قرار داده و قفلهای درب ورودی این محل عبادی را تعویض می نمایند. چند تن ازدراویش جهت اعتراض به این موضوع ظهر امروز به حسینیه مراجعه نموده که با برخورد غیر انسانی مامورین روبرو می گردند که در نهایت خانم محبوبه زهتاب بازداشت می گرد د ودرب ورودی حسینیه نیز پلمپ می شود.
دراویش گنابادی جهت برگزاری مجلس ذکرخدا و برپایی مراسم عزاداری سیدالشهدا، در شب اول ماه محرم به ناچار، در جلو درب حسینیه مبادرت به اقامه نماز می نمایند.
نیروهای انتظامی و امنیتی با یورش به صفوف نمازگزاران چند تن از دراویش را مورد ضرب وشتم قرار داده و عده ای رانیز دستگیرو بازداشت می نمایند
اسامی بازداشت شده هاو مجروحین و اخبار تکمیلی متعاقبا بعرض عموم خواهد رسید.
در پایان این گزارش آمده است : جمعی ازدراویش گنابادی جنوب ایران وخصوصا استان هرمزگان جهت همدردی و حمایت از برادران و خواهران ایمانی خود که از طریق راههای هوایی و دریایی قصد عزیمت به جزیره کیش را داشتند با ممانعت مامورین اداره اطلاعات روبر گردیدند

۱۳۸۷ دی ۵, پنجشنبه



میلاد حضرت عیسی (ع)


04 دی 1387 ساعت 08:16
این ایام در بسیاری از جوامع مصادف با تولد حضرت عیسی (ع) تلقی می شود . تاریخ تولد آن حضرت در پرده ای از ابهام است . دقیقا معلوم نیست که ایشان در چه تاریخی متولد شده است ، از این رو درباره آن شک و تردید بسیار شده است.دنیای امروز دنیای شک و تردید و وسوسه و وسواس شده ، البته نه اینکه این امر مختص عصر جدید است و در دنیای قدیم نبوده باشد ، بلکه در زمان ما این صفات ، خصوصیت و قدرت بیشتری پیدا کرده است ، مثلا در مورد نویسندگان بعضی کتاب هایی که در گذشته منتشر شده اخیرا عده ای تردید کرده اند . چنانکه در مورد کتاب های عطار یکی دو جا دیدم که گفته اند فلان کتاب اثر وی نیست و متعلق به شخص دیگری است . مثال دیگر در مورد تواریخ است . تولد پیغمبر خود ما طبق آنچه در « اصول کافی » نوشته شده دوازدهم ربیع الاول است (۱) . اهل سنت نیز همین را می گویند ، ولی اخبار دیگری داریم که در هفدهم ربیع الاول است . خوشبختانه تفاوتش زیاد نیست و پنج روز است که آن را هم در سال های اخیر به هم وصل کرده اند و به نام « هفته وحدت » نامیده اند که بسیار کار خوبی است . با اینکه این موضوع ربطی به شیعه و سنی بودن ندارد ولی رسم شده که اگر کسی بگوید تولد پیغمبر دوازدهم ربیع الاول است او را سنی بدانند و اگر یک سنی بگوید تولد پیغمبر هفدهم ربیع الاول است ، می گویند شیعه شده است.در مورد تولد حضرت مسیح نیز الآن هم این اختلافات موجود است . حال در اینجا من در جزئیاتش کاملا وارد نمی شوم ولی مثلا در ایران ، ارامنه یک روز به عنوان میلاد جشن می گیرند و آشوری ها روزی دیگر . اما عرف معمول همین ایام است (۲) و تقریبا اکثریت مسیحیان ، این ایام را جشن می گیرند ؛ ولی برای ما که متاسفانه از دستورات معنوی ایشان و پیامبر خودمان پیروی نمی کنیم در اصل قضیه فرقی نمی کند ؛ زیرا ما مسلمانان ، در واقع مسیحی هم هستیم ، مسیحی مسلمانیم ؛ به دلیل آنکه مطیع کسی هستیم که عیسی مسیح بشارت به ظهورش داده بود ؛ ولی به عنوان یک مسیحی مسلمان ، آن مهر و محبتی که عیسی گفت در ما نیست ، آن گذشت و بخششی که گفت در ما نیست ؛ گفت که اگر عبایت را بردند قبایت را هم بده ، اگر این طرف صورتت را سیلی زدند آن طرف را هم پیش بیاور (۳) . ما هم در اسلام چنین دستوری داریم منتهی حفظ مراتب می کنیم ؛ از همه نمی توان چنین چیزی توقع داشت . در ابتدا و مرتبه اول و برای عموم در قرآن می فرماید : « و لکم فی القصاص حیوه یا اولی الالباب » (۴) ، ولی در مراتب بالاتر می فرماید : « و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین » (۵) که در مجموع چهار مرتبه می شود.به هر جهت برای ما که به وجهه معنوی امور بیشتر از جزئیات تاریخی توجه داریم ، چه تولد مسیح در ۲۰۰۰ سال پیش باشد ، چه در ۱۷۸۰ سال پیش و چه چند سال پیش ، در حال فعلی ما فرقی نمی کند . این است که فقط چون اکثریت ، تولد حضرت عیسی را در این ایام می دانند ما هم همان را ملاک می گیریم یعنی درواقع اجماع و به اصطلاح توافق عده زیادی بر اینکه این روز بوده - آن توافق و آن اجماع - به این روز اهمیت می دهد . خداوند می فرماید : « و ذکرهم بایام الله » (۶) . همه روزها روز خداست ، ایام الله است ولی روزهایی که خداوند نعمتی به ما ارزانی داده ، آن روزها را به نام ایام الله ، تعظیم و تکریم می کنیم و امیدواریم مسیح باطنی در درون ما متولد شود.این روحیه تردید یا وسواس را که در ابتدا بیان نمودم ، آنقدر توسعه داده اند که حتی بعضی ها گفتند وجود حضرت عیسی یک تخیل است ، توهم است ، اصلا عیسایی نبوده است . این حکم را ما صریحا رد می کنیم . اینجا دیگر مثل مساله تاریخ تولد نیست که بگوییم فرقی نمی کند چه تاریخی بوده است ، این را ما رد می کنیم ، به این دلیل که بیرون از همه اسناد تاریخی ، یک منشا و سند قوی تری وجود دارد و آن سندی است که مستقیما خالق عیسی گفته است : « ان مثل عیسی عند الله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون » (۷) ؛ پس مورخان هرچه می خواهند بگویند . ما می گوییم واقعا عیسایی بوده - چنانکه آدمی هم بوده است - و از عیسی کلماتی به یادگار مانده که عمدتا در اناجیل نقل شده است . بنابر این تا اینجا بر ما مسلم است که عیسایی بوده که مورد احترام ما مسلمانان هم هست به دلیل اینکه در قرآن که سندیتش از هر چیزی بیشتر است اسمش برده شده است . تعلیماتی هم منتسب به آن حضرت به ما رسیده است.در اسلام وحی الهی ، قرآن است که عین عبارات و کلام آن را خداوند فرموده است . احادیثی هم وجود دارد که مکالمه یا رابطه مستقیم بین خداوند و پیامبر است که خداوند به عنوان متکلم وحده سخن می گوید ، ولی پیامبر اجازه نشر آن را به عنوان جزئی از قرآن نداشته است . به این احادیث ، « احادیث قدسی » می گویند . جدا از اینها اخبار و احادیثی هم منقول از حضرت رسول (ص) می باشد . ولی در « عهد قدیم » و « عهد جدید » چنین تفکیکی وجود ندارد . یعنی اقوال حضرت عیسی و قصه هایی که در آن نقل می شود و تعالیم و کلام الهی با هم آمده و قابل تفکیک نیست . ولی به هرحال کتاب مقدسی است و خواندنش برای ما مفید است.اناجیل اربعه که فعلا موجود است به شکل سیره است . چهار سیره از زندگی حضرت عیسی (ع) که البته در همه آنها کلمات عیسی به صورت متفرق آمده است ولی بیشترش به نحو قصه گویی است . قرآن هم قصه دارد که هر کلمه اش عبرت و تذکر است . مثلا در مورد قصه حضرت یوسف که می فرماید : « نحن نقص علیک احسن القصص » (۸) ، ما به بهترین وجهی برایت قصه گویی می کنیم . قصه گویی یعنی چه که بهترین وجه باشد ؟ یعنی ما نقالیم ؟ نه ! بهترین وجه یعنی اینکه چیزهایی را می گویم که هر گوشه اش برای شما عبرت باشد ، اینجا دیگر داستان به معنای مصطلح لفظ نیست . در جاهای دیگر هم می گوید که بسیاری دیگر از پیغمبران بودند که قصه شان را برای تو نخواندیم ، یعنی لزومی نداشته است.عیسی (ع) از نظر تاریخی هم ، مقام خاصی دارد . یهودی ها هم ، منتظر مسیح بودند ، مسیح یا به اصطلاح خود آنها « ماشیح » (۹) لقب موعود آنها است . خداوند به آنها وعده داده بود که یک سلطان یهودی خواهد آمد که همه دنیا را می گیرد . قوم بنی اسرائیل از آنجا که برحسب نژاد و قوم یا برحسب وراثت همه چیز را به معنای ظاهری و دنیوی اش معنی می کنند ، تصور می کردند که این پادشاه یا سلطان مثل حضرت داود یا سلیمان است که سلطنت ظاهری خواهد داشت و با قهر و غلبه ظاهر خواهد شد چنانکه از این وعده اکنون گاه از لحاظ سیاسی سوء استفاده می کنند . در حالی که سلطان در معنای الهی آن بود یعنی کسی که سلطه الهی دارد . مثل آنکه ما درباره ائمه اطهار ، مانند حضرت رضا ، می گوییم : « السلطان علی بن موسی الرضا» .البته آنها هم اگر زیر بیرق مسیح جمع می شدند آن سلطنت و تفوق را داشتند . چنانکه به پیروان حضرت مسیح وعده داده شده است که بر دیگران مسلط خواهند بود . البته منظور از پیروان ، شامل ما مسلمانان نیز می شود چون ما از کسی پیروی می کنیم که خود حضرت عیسی (ع) بشارت به آمدن و دستور به متابعتش را داده بود . به همین جهت من حیث المجموع اکنون قدرت معنوی بر جوامع بشری با مسلمانان و مسیحیان است ، حتی اگر قدرت ظاهری و مادی در دست یهودیان باشد ، ولی باز هم آنان محتاج به کمک مسلمانان و مسیحیان هستند . البته چنین وعده ای تقریبا شبیه وعده حکومت مهدی قائم (عج الله فرجه) است که ما منتظر ظهورش هستیم.در آن ایام یحیی پیغمبر که پسرخاله حضرت عیسی بود با بزرگواری ها و کرامات خاص خود ظاهر شد و بعضی ها فکر کردند که آن مسیح موعود شاید یحیی باشد . از حضرت یحیی پرسیدند ، فرمود : من مبشر او هستم ، من آمده ام که به ظهور او بشارت بدهم ولی مسیح به زودی خواهد آمد که بعد عیسی (ع) آمد.یهودی ها در آن موقع در منطقه بیت المقدس و بیت اللحم جمع بودند . شاید هم ، چون منتظر پیغمبری بودند که ظهور کند ، همه آنجا جمع شده بودند . کما اینکه بعدها هم در زمان ظهور پیغمبر ما منتظر پیغمبری بودند یعنی از همان راهی که ظهور پیغمبری را حدس زدند از همان راه هم ، همین حدس بود که پیغمبر موعود در این منطقه ظهور خواهد کرد . از این رو یهودیان بسیاری به آنجا آمده بودند ، با آنکه آنان از ابتدا به امور مادی نظر داشتند ، چرا به مکه و مدینه یعنی منطقه بیابانی که ساکنان زیادی ندارد ، می آیند ؟ اگر چنین مساله ای نبود حتی یک نفر هم نمی آمد.در زمان حضرت عیسی نیز چنین بود که یهودیان منتظر ظهور مسیح بودند . در آن ایام دو حکومت مقتدر بودند : یکی ایران ، دیگری روم . حکومت روم این منطقه را گرفته بود و فرمانداری را برایش تعیین کرده بود . با وجود آن فرماندار ، قدرت مردمی با همان خاخام های یهودی بود . رجال مذهبی یهودی هم چون دیگر مردم یهود به مسائل مادی کشانده شده بودند . روحیه عیسی (ع) درست ضد این بود البته مقتضای آن روزگار این امر را می طلبید . همه پیامبران متناسب با مقتضای زمان و روزگار خودشان بودند ؛ جز پیغمبر ما که برای تمام زمان ها و مکان ها است . حضرت موسی ماموریت عمده اش نجات بنی اسرائیل بود و لذا به مسائل دنیوی نیز رسیدگی می کرد . حضرت عیسی اصلا به دنیا کاری نداشت . درست مثل اینکه در فنجان چای داغی که دست را می سوزاند ، یک تکه یخ بیاندازید . وقتی که یخ آب شود ، چای سرد می شود و اینها به هم نزدیک می شوند . گویی خدا می خواست یک تکه یخ در آن آتش یهودی ها بیاندازد . طریقه عیسی (ع) درست ضد یهودیان بود که حتی می گویند در مورد سکه ای که می خواستند به جزیه به قیصر بدهند ، از عیسی پرسیدند : با آن چه کار کنیم ؟ فرمود : مال قیصر را به قیصر بدهید و مال خدا را به خدا . سکه که مهر قیصر دارد ، به خودش بدهید اما دل را که مال خداست ، به خدا بدهید (۱۰) . عیسی (ع) به مسائل مالی اصلا اعتنایی نداشت . مسیحی های بعدی نیز در این حالت آنقدر جلو رفتند که به رهبانیت کشید . قرآن می فرماید : « رهبانیه ابتدعوها ما کتبناها علیهم الا ابتغاء رضوان الله » (۱۱) ، رهبانیتی را که آغاز کردند ما بر آنها مقرر نکردیم مگر به جهت کسب رضای الهی . چنانکه می بینیم خداوند به نحوی این رهبانیت را تایید می کند.وقتی که جهان و طرز فکر بشریت برای ظهور دین اسلام مساعد شد ، اسلام این وضعیت را تعدیل کرد . اسلام بین این دو است و حد معتدلش است ، نه آن و نه این . در اسلام ، به اصطلاح ، ما دو شعار داریم . یکی می گوید : « من لا معاش له لا معاد له » ، برای کسی که معاش ندارد معاد هم نیست ؛ چنانکه در مثل گویند : شکم گرسنه دین و ایمان ندارد (۱۲) . توجه به مادیات باید باشد تا توجه به معاد محفوظ باشد . ولی آیا این قول بدان معنا است که ما فقط به دنبال معاش برویم ؟ چنین نیست زیرا در مقابل آن ، در قرآن می فرماید : « ان الانسان لیطغی ان راه استغنی » (۱۳) ، انسان اگر خودش را غنی ببیند طغیان می کند . استغنا هر نوع می تواند باشد ولی یکی از مهمترین آنها استغنای دنیوی و مالی است . بدین قرار ، اسلام هم به این کفه فشار می آورد هم به آن کفه تا هر دو را متعادل نگهدارد.پیغمبر اسلام دنیا و آخرت را با هم جمع کرد و بنا به دستور خداوند فرمود : « ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الآخره حسنه و قنا عذاب النار » (۱۴) ، خداوندا هم در دنیا حسنه و هم در آخرت حسنه به ما بده . استنباط من از آیات اول سوره تین که می فرماید : « و التین و الزیتون و طور سینین و هذا البلد الامین » (۱۵) ، یعنی قسم به تین و زیتون و طور سینا و این سرزمین امن ؛ این است که تین ( انجیر ) و زیتون مربوط به حضرت عیسی است ، بعد قسم می خورد به طور سینا که مکان حضرت موسی است و بعد به این سرزمین پاک و امن ، یعنی سرزمینی که پیغمبر ما است ؛ به این ترتیب قرآن این سه درجه را با هم می آورد.به هر جهت عیسی (ع) در ایجاد این تعادل که در اسلام بود ، سهم اساسی داشت . فداکاری هایی هم که پیروان مستقیم حضرت عیسی کردند بالاخره موجب شد که کنستانتین امپراطور عظیم بزرگ روم که خودش مسیحی ها را اذیت و آزار می کرد ، در قرن چهارم میلادی مسیحی شود و از آن به بعد مسیحیت آشکار شد و قدرت ظاهری یافت . خداوند اینجا قدرتش را نشان داد که همان دشمن سرسخت مسیحیت ، طرفدار مسیحیت شده بود . ولی در عوض ایمان مومنین مسیحی کم شد . مسیحیت شاید از جهاتی ضرر کرد ولی مسیحی ها بهره بردند زیرا امنیت پیدا کردند . البته اساس مسیحیت همان تعالیم عیسی (ع) بود که پایدار بود . تعالیم عیسی (ع) درواقع همگی شرح این عبارت حضرت صادق (ع) است که : « هل الدین الا الحب ؟ » (۱۶) آیا دین غیر از محبت است ؟ اساس عمده دین ، محبت است . این حقیقتی است که به صورت دقیق تر در این روایت آمده که دین اسلام بر پنج رکن استوار است : نماز و زکات و روزه و حج و ولایت و هیچ کدام هم شان ولایت نیست (۱۷) . خداوند در مورد چهار مورد اول تساهل و تسامح می کند اما در مورد ولایت چنین نمی کند . در مورد ولایت حکم خداوند قطعی است . ولایت همان حب است ، حب الهی است . حضرت جعفر صادق در این فرمایش خود ، به نحوی عمومی تر سخن گفتند تا بفهمیم که امر ولایت در مقام بالاتری است . اقوال عیسی (ع) بیشتر در همین دوست داشتن خداوند و دلبستگی و محبت به خلق الله خلاصه می شود . چنانکه حضرت عیسی (ع) در جواب یکی از فقهای یهودی که از او سوال کرده بود که کدام حکم در شریعت بزرگتر است ، فرمود : اینکه خداوند خدای خود را به همه دل و تمامی نفس و تمامی فکر خود محبت نما ، و دوم مثل آن است ؛ یعنی همسایه خود را مثل خود محبت نما (۱۸) .در هر دورانی هم که پیغمبران دین جدید آوردند مامور به تبلیغ آن بودند یعنی باید دستورات و احکام دینشان را تبلیغ می کردند که دیگران بفهمند و تسلیم شوند . ولی امر ولایت تبلیغ ندارد زیرا هر کسی که اهل ولایت باشد ، ولایت می کشاندش ، چنانکه اگر بخواهید از خاکی که براده آهنی با آن مخلوط است ، براده آهن را جدا کنید ، خاک را دانه دانه تکان نمی دهید چون براده آهن به حدی ریز است که دیده نمی شود . بلکه آهنربای قوی ئی را در خاک می گردانید و درمی آورید ، آنوقت می بینید همه براده ها کشیده شده است . ولایت [،] آن آهنربا است . هرکسی همجنس آن آهنربا باشد به آن می چسبد و آهنربا پیدایش می کند ، لذا ولایت تبلیغ ندارد.عیسی (ع) ، هم جنبه ولایت داشت و هم جنبه نبوت . از جنبه نبوتش می فرمود : من نیامده ام دین برادرم را نسخ کنم بلکه آن را تکمیل کنم . همین که فرمود : « دین برادرم » ؛ یعنی من ، همرتبه موسی هستم . چون تا آن تاریخ می گفتند عیسی صرفا واعظی است از وعاظ یهودی . ولی عیسی تصریح کرد که من همرتبه موسی هستم . پیغمبر ما نیز همین عبارت را می فرمود و به آن عمل می کرد . چون اساس همه ادیان الهی از جمله اسلام سه چیز است : توحید ، نبوت و معاد . همه می گویند خدا یکی است و ما به سوی او باز می گردیم : « انا لله و انا الیه راجعون » (۱۹) و همه قائل به ارسال پیامبرانی جهت هدایت بشر از جانب خدا هستند . و بر اساس این سه رکن ، در قرآن خطاب به اهل کتاب می فرماید : « قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئا ... » (۲۰) شیعه هم اگر به دو اصل عدل و امامت معتقد است ، به مناسبت اصول توحید و نبوت و استمرار این دو است ولی اساس مشترک بین ادیان همین سه رکن است . بعدها که دستور ابلاغ ولایت به پیغمبر نازل شد ، فرمود : « الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا » (۲۱) ، خداوند گفت امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را تمام کردم . ولی مگر قبل از آن دینشان ناقص بود ؟ کامل کردم درواقع به این معنا است که کامل تر از آنچه تا کنون تصریح نشده بود و آن تصریح و توجه به ولایت است.مسیح پیغمبر رحمت بود ، یعنی همه چیز را با رحمت خودش حل می کرد ، پیغمبر ما ، هم مظهر رحمت بود و هم غضب الهی ، هر دو را توامان داشت . خداوند در قرآن می فرماید : « و الله عزیز ذوالانتقام » (۲۲) ، خداوند مسلط و انتقام گیر است ولی در جای دیگر می فرماید : « ان الله یغفر الذنوب جمیعا » (۲۳) ، خداوند همه گناهان را می بخشد . یا می فرماید : « سبقت رحمتی غضبی » ، رحمت من بر غضب من سبقت می گیرد ؛ پیغمبر ما هر دو جنبه را داشت و به این دلیل کامل بود.یکی از داستان هایی که درمورد رحمت و احسان مسیح نقل می کنند ، این است که روزی حضرت عیسی با حواریون نشسته بود ، زنی را که بدنام بود و از جانب علمای یهود محکوم به رجم - یعنی سنگسار کردن - شده بود ، نزد حضرت آوردند که ببینند ایشان چه می گوید . عیسی پرسید : چه شده است ؟ آنها گفتند : این زن محکوم به رجم شده است ، آمده ایم او را بگیریم و سنگسار کنیم . حضرت اندکی سکوت کرد و فرمود : هرکسی که گناهی ندارد سنگ اول را بزند . همه فکر کردند که چنین نیست و یکی یکی برگشتند (۲۴) . و این زن بنابر بعضی اقوال مریم مجدلیه بود که بعدها از قدیسه ها شد و همانطور که ما از رابعه عدویه ذکر می کنیم ، مسیحی ها از مریم مجدلیه ذکر می کنند . این یک نشانه از رحمت عیسی است.نوح نسبت به کفار غضب داشت و عرض کرد « رب لاتذر علی الارض من الکافرین دیارا » (۲۵) ؛ پروردگارا روز زمین از کفار ، دیاری باقی نگذار ؛ البته بعضی ها می گویند منظور این است که همه را مومن کن تا دیاری کافر نباشد ، ولی ظاهر عبارت در نفرین است کما اینکه بعد هم خداوند چنین کرد که شرحش را می دانید . ابراهیم چندین بار جنگ های سخت کرد ، بعد هم راجع به هدایت قوم لوط از خداوند درخواست کرد و بالاخره نتوانست همه را نجات دهد و عده معدودی را نجات داد . موسی چندین بار در میان بنی اسرائیل قتل عام کرد . ولی درمورد عیسی (ع) چنین نیست . چنانکه وقتی عده ای گفتند که عیسی و مادرش خدا هستند ، طبق قرآن ، خداوند از عیسی پرسید - البته خدا که می داند ، خودش کرده ولی پرسید - که : آیا تو گفتی به مردم که تو و مادرت را جز خدا بپرستند ؟ « اانت قلت للناس اتخذونی و امی الهین من دون الله » (۲۶) . عیسی گفت : سبحان الله من هیچ چیز نگفتم ، جز آنچه که حق گفتنش را داشتم ، « قال سبحانک ما یکون لی ان اقول ما لیس لی بحق » (۲۶) . آنچه که گفتم همان چیزی است که تو امر کردی : « ما قلت لهم الا ما امرتنی به » (۲۷) . من تا در میان آنها بودم فرمایشات تو را گفتم و آنها را به توحید دعوت کردم ، بعد از عروج من هم ، تو خودت می دانی و همه را مراقبت کردی ، و تو بر هرچیزی آگاه هستی : « ان اعبدوا الله ربی و ربکم و کنت علیهم شهیدا مادمت فیهم فلما توفیتنی کنت انت الرقیب علیهم و انت علی کل شیء شهید » (۲۷) . همه اینها بندگان تو هستند برای آنها هم شفاعت می کنم ، اختیار آنها را داری ، می خواهی آنها را عقاب کنی در اختیار تو هستند ، و اگر می خواهی ببخشی تو عزیز و حکیم هستی : « ان تعذبهم فانهم عبادک و ان تغفرلهم فانک انت العزیز الحکیم » (۲۸) .عیسی مسیح برای همه بندگان تا روز قیامت شفاعت کرد ، خداوند هم به او نگفت شفاعت نکن ولی به حضرت ابراهیم (ع) گفت : برای پدرت که مشرک است شفاعت و استغفار نکن - چون ابراهیم به پدرش وعده کرده بود که برای او آمرزش بخواهد - و ابراهیم هم به امید قبولی برایش استغفار می کرد که بعد هم از او بیزاری جست (۲۹) . خلاصه اینکه رکن اساسی تعلیمات دینی حضرت عیسی رحمت و شفقت بود . عیسی نه تنها بر انسان ها بلکه بر شیطان نیز رحم کرد . در « عهد جدید » آمده که پس از آنکه عیسی به دستور مرشدش یحیی چهل روز در کوه ریاضت کشید ، سه بار امتحان شد . شیطان سه بار قصد داشت او را گول بزند ولی هر سه بار شکست خود (۳۰) همانطور که قصد کرد که حضرت ابراهیم را نیز اغوا کند . شیطان به گمان خودش لقمه های چرب را پیدا کرده بود ولی وقتی فهمید که اینها از آن لقمه هایی نیستند که از گلویش پایین بروند ، ترکشان کرد . با این حال ، عیسی برای همین شیطان که قصد اذیتش را داشت از خداوند خواست که او را ببخشد و اگر خدا بخشیده بود ما دیگر خیالمان راحت بود.بازگردیم به زمان ظهور حضرت عیسی (ع) ، همانطور که قبلا گفته شد آن امرایی که از طرف امپراطور روم بر منطقه بیت المقدس حکومت می کردند می دانستند که یهودی ها به قول خودشان منتظر یک پادشاه هستند و در اخبار یهودی ها هم آمده بود که این پادشاه همه جا را می گیرد . حاکمان رومی هم خیال می کردند که اگر آن پادشاه بیاید آنها را هم عزل می کند بنابر این آنها هم نگران بودند که مبادا آن مسیح موعود ظاهر بشود . از این جهت با خاخام های یهودی همکاری می کردند . عیسی (ع) مثل واعظی بود که غالبا در بیابان در بالای تپه ها سخن می گفت و همه گوش می دادند . خداوند به همه پیامبران معجزاتی داده چون پیغمبران باید دعوت کنند . وقتی شما کسی را می خواهید مهمان کنید یک سفره ای ولو محقر باید برایش تدارک ببینید . عیسی (ع) هم باید مردم را دعوت می کرد . خداوند به او معجزاتی داد که بالاترین چیزی بود که در آن تاریخ مهم بود . حالا به چه جهت بود که بیماری های برص و جذام به صورت به اصطلاح اپیدمی ، بسیار شایع شده بود ، به هرحال عیسی معجزه اش این بود که اینها را خوب می کرد ؛ بر آنها دست می کشید و آنها شفا می یافتند . از طرفی بنابر « عهد جدید » خداوند به او اجازه داده بود که این معجزات را به خودش نسبت بدهد . البته هر پیغمبری معجزه ای داشت . پیغمبر ما هم از معجزاتش شق القمر و معراج و از همه مهمتر قرآن بود . عیسی (ع) هم این قدرت را داشت و خداوند هم اجازه داده بود که چنین بگوید . البته در مسیحیت خود حضرت عیسی (ع) معجزه کبیر بود که از مادر باکره ای متولد شده بود چنانکه در اسلام نیز قرآن مجید معجزه اصلی است که پیامبری امی آن را آورده است .
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشتبه غمزه مساله آموز صد مدرس شد
می گویند عیسی پیغمبر عارفان یا عارف پیغمبران است . البته این بدان معنی نیست که پیغمبران دیگر عارف نبودند و نه اینکه فقط عرفا او را قبول دارند و دیگران نه . بلکه این بدان معنا است که آن روحیه عرفانی که در اسلام هم به حد اعلی است ، عیسی مظهرش بود کما اینکه در داخله اسلام هم علی (ع) مظهر این روحیه عرفانی بود . ولی برای اینکه این روحیه موجب اشتباه نشود ، هیچ کس از علی معجزه نخواست ، معجزه مربوط به پیغمبران است ولی کرامت های فراوانی از آن بزرگوار نقل شده است . علی (ع) از اول تا آخر می فرمود : من خلیفه الله هستم ، خلیفه ای که خدا معین کرده است ، ولی شیخین و عثمان می گفتند : ما خلیفه رسول الله ، جانشین رسول الله هستیم . همین مساله بود که عمر اشتباه کرد و گفت : علی به خلافت خیلی حریص است . عمر خیال کرد که این فرمایش علی روی حرصی است که به خلافت دارد و حال آنکه علی به ابن عباس گفت : این خلافت شما به اندازه این کفش کهنه من که چندین وصله دارد ، در نظر من قیمت ندارد ؛ ولی علی که خودش را خلیفه الله می دانست و شمشیری داشت که خداوند به او داده و در حقش آمده بود : « لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار » و قدرت جسمانی هم که داشت ، علم هم که داشت ، در خانه نشست و با همان ها همکاری می کرد . حتی طرف مشاوره شیخین و عثمان نیز بود . برای اینکه ولایت تبلیغ و تحدی ندارد . علی هم حکومت نمی خواست . حتی عثمان که کشته شد به علی عرض کردند : تو خلیفه ای . اما علی قبول نکرد . چنانکه بعد از کشته شدن عثمان دنیای اسلام سه یا هشت روز خلیفه نداشت . علی فرمود : همه مردم باید بیعت کنند تا من خلیفه و رئیس حکومت شما بشوم . چون اگر بخواهم رئیس حکومت شما بشوم باید همه مردم راضی باشند . علی در هرصورت خلیفه الله بود و آن مقام را هم هیچ کس نمی توانست از او بگیرد چه خلیفه حکومتی می شد چه نمی شد ، چنانکه ائمه ما هم همینطور بودند.به هر جهت عیسی (ع) هم اصلا به دنبال کارهای حکومتی نرفت که این روش عیسی برای ما ، فرمایش و روش علی (ع) را معنی می کند . بعد کم کم مردم متوجه شدند که او مسیح است ، آن مسیح که منتظرش بودند . عیسی از طبقه علمای یهود نبود و با اتکا بر قدرت معنوی خویش از همان ابتدا با آنها درافتاده و مخالفت ها و بحث های جدی می کرد . از این رو خاخام ها خیلی نگران شدند و به دنبال بهانه ای می گشتند که وسیله ای برای اعدام عیسی باشد . یهودی ها حکمی دارند مبنی بر اینکه شنبه نباید هیچ کار کنند . ما هم شبیه این حکم را راجع به صبح جمعه داریم ، منتهی خیلی مقید نیستیم . اما یهودی ها حکم عدم کار شنبه شان شدید است بطوری که بعضی مواقع اگر تخلف کنند حکم اعدام دارد . علمای یهودی که به دنبال بهانه ای بودند ، دیدند که یک روز شنبه ای عیسی (ع) مردی را شفا داد . همین را بهانه کرده او را گرفتند که چون روز شنبه کار کرده است محاکمه و اعدام کنند . در اینجا روایت اسلام با روایت مسیحیت فرق دارد . مسیحی ها می گویند : عیسی را مصلوب کردند و وی جان داد . اما گفته بود : بعد از دفنم ، زنده می شوم و برمی خیزم . آنها جنازه را در دخمه بزرگی گذاشتند و سنگ بزرگی که صدها نفر هم ، نمی توانند تکانش بدهند در این دخمه گذاشتند که عیسی بیرون نیاید . فکر نمی کردند که آن عیسایی که مرده را زنده می کند و خود مرده اش هم زنده می شود این سنگ که هیچ ، او دنیا را زیر و رو می کند . محافظینی هم دم در گذاشتند که از بیرون کسی نیاید . بعد از سه روز که آمدند دیدند با همه آن محافظ ها و با وجود آن سنگ بزرگ ، در باز شده عیسی هم نیست (۳۱) .به هرجهت تولد حضرت مسیح را که از جانب خدا ملقب به « روح الله » بود به همه جهانیان بالاخص به هموطنان خود تبریک می گویم . تولد هریک از این بزرگواران را که جشن بگیریم بهتر از آن است که در رحلتشان عزا بگیریم . امیدوارم خداوند به ما هم توفیق پیروی او را بدهد و در زمان خود توفیق داشته باشیم که امام زمان (عج) ظاهر شود و عیسی هم که در خدمتش خواهد بود ، هر دوی آن بزرگواران را ببینیم ، انشاءالله.
پاورقی :
۱. اصول کافی / کلینی ؛ ترجمه حاج سید جواد مصطفوی ، ص ۳۲۳ : « ولد النبی (ص) لاثنتی عشره لیله مضت من شهر ربیع الاول...۲. در مورد تاریخ فعلی نیز ، اکنون غالبا به این نتیجه رسیده اند که در واقع این روز ، روز تولد مهر ، ایزد باستانی ایرانیان ، است و پس از آنکه کنستانتین ، امپراتور روم که در ابتدا پیرو آیین مهر بود ، مسیحی شد ، او این تاریخ را در قرن چهارم میلادی برگزید.۳. انجیل متی ، باب پنجم ، ۳۹ و ۴۹.۴. سوره بقره ، آیه ۱۷۹ : ای خردمندان ، شما را در قصاص کردن زندگی است.۵. سوره آل عمران ، آیه ۱۳۴ : و خشم خویش را فرو می خورند و از خطای مردم درمی گذرند . خدا نیکوکاران را دوست دارد.۶. سوره ابراهیم ، آیه ۵ : و روزهای خدا را به یادشان بیاور.۷. سوره آل عمران ، آیه ۵۹ : مثل عیسی در نزد خدا ، چون مثل آدم است که او را از خاک بیافرید و به او گفت موجود شو ، پس موجود شد.۸. سوره یوسف ، آیه ۳.۹. کلمه ماشیح [ به کسر شین و فتح یاء ] در لغت به معنای کسی است که با روغن مقدس تدهین شده است.۱۰. انجیل متی ، باب بیست و دوم ، ۲۱ - ۱۹.۱۱. سوره حدید ، آیه ۲۷.۱۲. الکافی / شیخ کلینی ؛ تصحیح علی اکبر غفاری .-- نشر دارالکتاب الاسلامیه - آخوندی ، قم ، چ ۴ ، ۱۳۶۵ ، ج ۲ / ص ۳۰۷ : کاد الفقر ان یکون کفرا.۱۳. سوره علق ، آیات ۶ و ۷.۱۴. سوره بقره ، آیه ۲۰۱.۱۵. سوره تین ، آیات ۱ و ۲ و ۳.۱۶. الخصال / شیخ صدوق ؛ تصحیح علی اکبر غفاری ، قم / ص ۲۱.۱۷. اصول کافی ، ج ۳ ، ص ۳۳ : بنی الاسلام علی خمس : الصلوه و الزکاه و الصوم و الحج و الولایه و لم یناد بشیء کما نودی بالولایه.۱۸. انجیل متی ، باب بیست و دوم ، ۴۰ - ۳۵.۱۹. سوره بقره ، آیه ۱۵۶.۲۰. سوره آل عمران ، آیه ۶۴ : بگو ای اهل کتاب ، بیایید از آن کلمه ای که پذیرفته ما و شماست پیروی کنیم ، آنکه جز خدای را نپرستیم و هیچ چیز را شریک او نسازیم...۲۱. سوره مائده ، آیه ۳.۲۲. سوره آل عمران ، آیه ۴.۲۳. سوره زمر ، آیه ۵۳.۲۴. انجیل یوحنا ، باب هشتم ، ۹ - ۳.۲۵. سوره نوح ، آیه ۲۶.۲۶. سوره مائده ، آیه ۱۱۶.۲۷. سوره مائده ، آیه ۱۱۷.۲۸. سوره مائده ، آیه ۱۱۸.۲۹. سوره توبه ، آیات ۱۱۳ و ۱۱۴ : ما کان للنبی و الذین امنوا ان یستغفروا للمشرکین ولو کانوا اولی قربی من بعد ما تبین لهم انهم اصحاب الجحیم و ما کان استغفار ابراهیم لابیه الا عن موعده وعدها ایاه فلما تبین له انه عدو لله تبرا منه.۳۰. انجیل متی ، باب چهارم ، ۱ - ۱۱.۳۱. ما در سفری در خدمت حضرت صالحعلیشاه سال ها قبل که می شد به بیت المقدس رفت ، به آنجا رفتیم و همان دخمه ای را که به قول مسیحی ها عیسی در آن مدفون شد و آن سنگ را دیدیم و زیارت کردیم . البته بنابر قرآن که می فرماید : « ما قتلوه و ما صلبوه » ( سوره نساء ، آیه ۱۵۷ : آنان مسیح را نکشتند و بر دار نکردند .) می توان استنباط کرد که عیسی در آنجا نبوده ولی چون این مکان منتسب به آن حضرت بود ، به یاد ایشان زیارتش کردیم .
منبع
سخنرانی حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوبعلیشاه به مناسبت میلاد حضرت عیسی (ع) (۱۵ دی ۱۳۸۴)
عرفان ایران : مجموعه مقالات ( ۲۵ و ۲۶ ) / گردآوری و تدوین دکتر مصطفی آزمایش .-- تهران : حقیقت ، ۱۳۸۵ / صص ۵ - ۲۰

۱۳۸۷ آذر ۷, پنجشنبه


وضعیت نابسامان جسمی مهندس امیر علی لباف در زندان قم


به گزارش خبرنگار سایت مجذوبان نور از شهرستان قم ، آقای امیر علی لباف از دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی که در زندان ساحلی شهرستان قم ،دوران محکومیت 5 ساله خود را به اتهام توهین به مقدسات اسلام (روحانیت) ! می گذراند ،از بیماری رنج می برد و وضعیت جسمانی وی وخیم می باشد
در این گزارش آمده است : مسئولین زندان ضمن بد رفتاری با ایشان از تهیه دارو و تجهیزات درمانی برای وی استنکاف می کنند و علیرغم مکاتبه با رئیس زندانهای قم ،تا کنون پاسخی از این مقام مسئول دریافت نشده است.

۱۳۸۷ آبان ۳۰, پنجشنبه





آقای محمد اسماعیل صلاحی( درویش سلسله نعمت اللهی گنابادی )از دانشگاه اخراج شد


خبرنگار سایت مجذوبان نور گزارش داد : امروزسه شنبه 28 آبان ماه 1387حکم اخراج آقای محمد اسماعیل صلاحی از دانشگاه آزاد میبد ،پس ازگذشت15 روز ازتاریخ صدور رای به وی ابلاغ شده وامروز اجرا گردید. حکم صادره بدین قرار است :
دانشگاه آزاد اسلامی واحد میبد
آقای محمد اسماعیل صلاحی فیروز آبادی دانشجوی رشته حقوق ،بنا به تصمیم کمیته انضباطی دانشگاه و نظر به انهام توهین به ساحت مقدس بنیانگذار جمهوری اسلامی و رهبرمعظم انقلاب توسط مراجع قضایی دستگیر طبق ماده 4 بند 18 از نیم سال اول 87-88 اخراج دائم از واحد دانشگاهی میبد میگردد
کمیته انضباطی دانشگاه
رونوشت حراست جهت استحضار
والدین نامبرده جهت اطلاع

در این گزارش آمده است : آقای صلاحی دانشجوی رشته حقوق و دارای چندین اجازه روایت واجتهاد از سوی علما و اساتید بوده و دارای تحصیلات حوزوی می باشد. وی چندی پیش در اعتراض به تخریب حسینیه های قم وبروجرد و ضرب و شتم دراویش نامه ای به مراجع شیعه و خصوصا آیت الله مکارم شیرازی ارسال نمود که متعاقب آن ماموران امنیتی شهرستان یزد به منزل وی یورش برده ،او را مجروح ، بازداشت و زندانی مینمایند و نهایتا درشعبه 101جزایی دادگاه انقلاب میبد ، محکوم به تحمل یک سال حبس تعزیری می گردد .

۱۳۸۷ آبان ۲۲, چهارشنبه


صوفیان ایران ، صوفیان مصر (اختصاصی مجذوبان نور)


ایران مرکز عرفان جهان و سرزمین عارفان و صوفیان است و این یک واقعیت تاریخی و فرهنگی و غیر قابل انکاراست و شواهد و قرائن نشان می دهد مکتب تصوف و بزرگان طریقت صوفیه، قرنها مروجان و مبلغان راستین تشیع بوده و در سخت ترین شرایط سیاسی ودر میان بحرانها واز لابلای دسیسه های مغرضان ،دشمنان ، متحجران و متعصبان، مذهب تشیع را و حقیقت آنرا، به بهترین نحو ممکن حفاظت ودر سرتاسرجهان نشرو انتشار داده اند .اما عده ای انحصار طلب و غاصب و مدعیان دروغین دیانت ،این واقعیت را نپذیرفته اندو با دراویش همچون خارجیها و کفار برخورد کرده وصوفیان ایران را ازحد اقل حقوق قانونی و شرعی خود محروم ، و در زجر و مشقت و ناامنی قرار داده اند؟!!
در خبرها آمده بود "صوفیان مصر خواستار برکناری قرضاوی شدند". مصر کشوری سنی نشین است واز دید و نگاه بسیاری!!، نظام سیاسی این کشوروابسته به امپریالیسم آمریکا، و ظاهرا !! حقوق انسانها و مسلمانان رعایت نمی شود .
اما درهمین کشور مصر،اقلیت صوفی آنقدر آزادی دارد که در دفاع از حقوق دینی و مذهبی خود ، بزرگترین مرجع تقلید و مفتی اهل سنت را مورد انتقاد واعتراض قرار داده و حتی از وی می خواهند که از مقام خود استعفا دهد یا رسما از شیعیان و صوفیان به دلیل فتوای اشتباه خویش عذر خواهی نماید !!!
در برابر این حرکت شجاعانه صوفیان، نه دولت مصر و نه برادران اهل سنت و نه مراجع دینی واکنش منفی نشان نداد ه اند و حسینیه ای خراب نمی شود و درویشی هم به بند و زندان گرفتار نمی گردد و نه ...

شرایط صوفیان مصررا با دراویش ایران مقایسه کنید. در حکومتی شیعی ، دراویش شیعه چرا از حقوق اجتماعی خود محروم ودر دفاع از خود نمی توانند از مراجع تقلید که هیچ ،ازیک روضه خوان هم، انتقاد نمایند .
فتاوی غیر مسئولانه آقای قرضاوی، علمای شیعه ایران را به واکنش وادار نمود و کرارا از وی خواسته شد که وحدت جامعه اسلامی را در نظر بگیرد ،و مفصلا در مورد بدعت وظاله بودن برای وی توضیح می دهند . اما مراجع محترم تشیع چرا خود به این مهم ،توجه و عنایت ندارند ؟؟!! اگر فتوا علیه وحدت مسلمین کار ناشایسته ای است ،این عمل از سوی مراجع اهل سنت به همان اندازه غیر قابل قبولست که از سوی مراجع شیعه !! و از طرفی فتاوی مفتیان اهل سنت علیه شیعه به لحاظ اختلافات فقهی وتاریخی منطقی تر به نظر می رسد تا فتوای یک مرجع تشیع علیه صوفیان شیعه .!!!!؟؟؟؟؟؟؟ و چگونه است که از سویی شعار وحدت با اهل سنت داده می شود واز طرفی صوفیان ایران به اتهام سنی بودن!!! مورد آزار قرار می گیرند!!!؟؟؟.

مخالفین تصوف اهل سیاست هستید!!، از این رو معلوم نیست در این بازار مکاره ای که بوجود آورده اند ،دقیقا چه اهدافی را دنبال کرده و غایت هدف آنها چیست ؟ اما هر چه باشد ، به مصلحت اسلام ،تشیع ، ملت و تاریخ و تمدن ایران نیست .

صوفی مصری درنظامی وابسته ودر میان اهل سنت ودرهجوم تبلیغات منفی وهابیون ،آزادی دارد و شیعه صوفی ایرانی در کشوری که قانون آن براساس قوانین مذهب تشیع است از آزادی محروم است ، چرا؟؟!!

جهت آگاهی عزیزان خبر" صوفیان مصر خواستار برکناری قرضاوی شدند" مجددا در ذیل این مقاله می آوریم تا تذکری برای وحدت برادران و حقیقت جویان باشد
در پی سخنان ضد شیعی رئیس اتحادیه جهانی علمای مسلمان، صوفیان مصر طی برگزاری نشستی ویژه در پاسخ به تصریحات قرضاوی خواستار برکناری او از ریاست و یا عذرخواهی او از شیعیان و صوفیان شدند.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از التوافق، در پی برگزاری نشست ویژه پاسخ به سخنان شیخ یوسف القرضاوی در مصر، گروهی از علما و اعضای شورای عالی صوفیه مصر به طرز بی سابقه ای به رئیس اتحادیه جهانی علمای مسلمان حمله کردند.

شرکت کنندگان طی این نشست با اشاره به اینکه قرضاوی طی سخنان خود نسبت به خطر تبلیغ شیعه در جامعه سنی مصر با حمایت ایران هشدار داده بود، وی را به برانگیختن فتنه میان سنیها و شیعیان متهم کرده، خواستار بازگشت از سخنان خود یا از ریاست اتحادیه جهانی علمای مسلمان شدند.

محمد ماضی ابوالعزائم عضو شورای عالی تصوف مصر تصریح کرد: کشورهایی هستند که به واسطه علما به اشاعه اختلاف میان امت اسلام می پردازند و تفرقه و فتنه ایجاد می کنند. شیخ یوسف القرضاوی که از تبلیغ شیعه سخن می گوید از تبلیغ صهیونیستها غافل مانده و خطرات گروهی دیگر را احساس نمی کند.

احمد شوقی دبیرکل کمیته جهانی ملی لیبی طی این نشست یادآور شد: غرب از وحدت مسلمانان می هراسد از این رو سعی در ایجاد تفرقه میان مسلمانان از طریق کارگزاران خود دارد و بازی سیاسی راه می اندازد.

احمد عبده کارشناس استراتژی دادگاههای بین المللی خواستار کناره گیری قرضاوی از ریاست اتحادیه جهانی علمای مسلمان شد یا آنکه از شیعیان و صوفیها در قبال سخنانش عذرخواهی کند.

وی افزود: اگر چه قرضاوی عالمی گرانقدر است که نمی توان به او تهمت زد که کارگزار است اما از شیوه و روش صحیح در دعوت منحرف شده و ما باید او را راهنمایی کنیم.

احمد سائح استاد عقیده دانشگاه الازهر تصریح ک رد: قرضاوی تلاش شیوخ الازهر، علمای دین وصوفیها و دارالتقریب را طی یک قرن از بین برده است.

بیستم آبان ماه، سالروز تخریب حسینیه بروجرد


بامداد یکشنبه بیستم آبان ماه 1386 نیروهای متحجر و متعصب ،به دستور کسانی که نامشان مخفی و اثر انگشتانشان در هر جنایتی علیه دراویش آشکار است ،با هجوم به حسینیه بروجرد ،خانه امام حسین (ع) را به آتش کشیده وبا بولدزر، تخریب نمودند .در این حادثه تلخ بیش از 180 تن از دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی دستگیر ،بازداشت و مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و دهها تن دیگر راهی بیمارستانهای این شهر شدند.
این جنایت در ادامه واقعه تخریب حسینیه شریعت در بهمن ماه 1384 در شهر قم، نشان داد که وقایع پیش آمده اتفاقی نبوده وبا برنامه ریزی انجام شده وعاملان این وقایع از پشتوانه قدرت برخوردار و از هیچ جنایتی رو گردان نبوده و نیستند .
بعد از تخریب حسینیه بروجرد ، همچون واقعه قم ، سیاست قدرت و قدرت سیاست صورت قضایا را دگرگون نمود و جای ظالم و مظلوم تغییر کرده ،دراویش راهی زندان شدند و مهاجمین ،طلبکار و شاکی دراویش گردیده و قانون ومجریان آن نیز به حمایت از آنها برخواستند و هنوز بعد از گذشت یکسال متهمان (دراویش) !!!احضارو بازجویی و تهدید می شوند و هر روز مشکلی برای آنان بوجود می آورند .
یکی از روشهایی که در کشور ما مجرمین با نفوذ!! و جنایتکاران در این گونه حوادث ، از آن سود می برند آن است که وقتی جنایت مشمول مرور زمان می شود مردم حساسیت خود را از دست می دهند ودر غفلت وبیخبری جامعه، هر عملی ممکن می شود و دیگر نیازی نیست که جانیان و حامیان آنها جوابگوی افکارعمومی باشد.سایت مجذوبان نور سالروز حادثه تخریب حسینیه بروجرد را که یاد آور مقاومت و مظلومیت دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی می باشد ، گرامی داشته و امیدواریم از این به بعد ،شاهد اینگونه حوادث نباشیم .!!!!

۱۳۸۷ آبان ۱۸, شنبه


جلال خرمروز: پلمپ محل برگزاری مجلس دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی
درعسلویه غیرقانونی است


در خبرها آمده بود که در تاریخ 7 آبان ماه 87 یکی از اطاقهای منزل جلال خرمروز که محل برگزاری مجالس دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی در عسلویه می باشد با فشار اداره اطلاعات به دستور دادستانی این شهر پلمپ شد و علیرغم اعتراضات گسترده ، کماکان دادستان از فک پلمپ خودداری می کند .
خرمروز که منزل وی توسط دادستان عسلویه به اتهام برگزاری مجالس دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی در این محل ، پلمپ شده در گفتگوبا خبرنگار مجذوبان نور در بندرعباس می گوید : ساعت 10 صبح روز 7 آبان ماه سه نفر به نمایندگی از اداره اطلاعات ، دادستانی و نیروی انتظامی به منزل اینجانب مراجعه نمودند . مأمورین بدون ابلاغ کتبی ، حکمی را نشان دادند که در بخشی از آن چنین آمده بود :" طی نامه اداره اطلاعات شهرستان پارسیان (عسلویه )... و بنا به دستور شورای تامین این شهرستان نسبت به پلمپ نمودن خانقاه مجالس دراویش گنابادی در کوشک کنار اقدام گردد." که با حضور این سه نفر اطاق منزل من پلمپ شد و شفاهی مرا به دادستانی احضار نمودند .
خرمروز در ادامه می افزاید : صبح روز بعد به دادستانی مراجعه کردم اما هیچ پاسخ قانع کننده و دلیل موجهی برای این اقدام ، از سوی دادستان ارائه نشد و به نظر می رسد دادستان عسلویه با فشارهای اداره اطلاعات ، مجبور به صدور چنین دستورقضایی غیرقانونی شده است .
این درویش نعمت اللهی گنابادی با غیرقانونی دانستن این اقدام دادستان می گوید : تاکنون چندبار به دادستانی مراجعه کرده ام اما بدون هیچ دلیلی ، حاضر به فک پلمپ این محل نیستند و ما مجالس را در حیاط منزل برگزار می کنیم . اعتراضاتی را نیز به مقام رهبری ، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام و ریاست جمهوری تقدیم نموده ام که هنوز نتیجه بخش نبوده است .
به گفته حقوقدانان ، براساس ماده 2 قانون مجازات اسلامی ایران ، درویشی جرم نیست و دستور شورای تأمین و دادستانی عسلویه برای پلمپ منزل این درویش گنابادی ، خروج از حدود اختیارات و خلاف قانون است .

۱۳۸۷ آبان ۱۴, سه‌شنبه


خبرنگار سایت مجذوبان نور گزارش داد : روز جمعه 10 آبان ماه 1387 ،در نماز جمعه اصفهان عده ای با پخش اعلامیه علیه دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی خواستارتخریب مقبره جناب آقای اسدالله ایزد گشسب (درویش ناصرعلی )در تخت فولاد اصفهان به روش تخریب حسینیه شریعت قم در بهمن ماه 1384 شدند .
در این گزارش آمده است در یکی از روزنامه های محلی اصفهان باتحریک و تشویق امت حزب الله !!به حمله و هجوم به دراویش گنابادی، مقاله ای درج و منتشر گردیده که این مقاله به صورت اعلامیه در سطح وسیعی از جمله در نماز جمعه ،توزیع و پخش شده است .


آقای مهندس امیرعلی محمدی لباف مجاز نماز شهرستان قم دستگیر و بازداشت شد


خبرنگار سایت مجذوبان نور در شهرستان قم گزارش داد :ساعت 3 بعداز ظهر امروز سه شنبه 14 آبان ماه 1387 آقای مهندس امیرعلی محمدی لباف مجاز نماز دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی شهرستان قم ، توسط نیروهای انتظامی و امنیتی ، به دستور شعبه اول دادیاری اجرای احکام کیفری دادسرای عمومی قم ، جهت اجرای حکم دادگاه ، دستگیر و روانه زندان شد .

آقای لباف پس از آنکه با گزارش و شکایت اداره اطلاعات قم به دستور دادستان تحت پیگرد قرار گرفت ،در روز 1387/5/23 احضاررواز سوی شعبه 101 دادگاه عمومی جزایی قم به ریاست قاضی پور موسوی محاکمه و به اتهام تشویش اذهان عمومی و تشویش اذهان مراجع و مقامات رسمی و توهین به مقدسات اسلام از سوی دادگاه جزایی قم ، به تحمل74 ضربه شلاق ، 5 سال زندان و 10 سال تبعید به شهر بابک محکوم گردید و حکم صادره در دادگاه تجدید نظرشهرستان قم مورد تایید قرار گرفت .

در ادامه این گزارش آمده است :چون، علیرغم تخریب حسینیه شریعت قم و ضرب و شتم دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی ،مجالس درویشی در این شهر تعطیل نگردید و تهدیدها و تضیع حقوق دراویش مانع از انعقاد مجالس نشد ،مخالفین تصوف از طرق به اصطلاح قانونی اقدام نموده وآقای مهندس لباف را به دلیل اقامه نماز جماعت در مجالس درویشی،روحانی نبودن (نداشتن عمامه)و نداشتن تحصیلات حوزوی،تظلم خواهی از مسئولین مملکتی و سئوال از مراجع دینی به وسیله نامه ،در دادگاه بدوی و تجدید نظرمحکوم نمودند .


جناب آقای فراهان پور (کرمعلی ) درفرودگاه بندر عباس بازداشت شدند


به گزارش خبرنگار سایت مجذوبان نور، بامداد امروز سه شنبه 14 آبان ماه 1387 جناب آقای فرهان پور (کرمعلی )از مشایخ سلسله نعمت اللهی گنابادی در فرودگاه بندر عباس بازداشت شد.
آقای فرهان پور که به دعوت دراویش بندر عباس به این شهر مسافرت می نمایند در بدو ،ورود توسط نیروهای امنیتی و یگان ویژه ، بازداشت و پس از چند ساعت بازجویی ایشان را مجبور به ترک این شهر می نمایند
در این گزارش آمده است یگان های ویژه ،فرودگاه بندر عباس را محاصره و از ورود دراویش به محوطه فرودگاه ممانعت نموده و آقای قلندری مجاز نماز بندرعباس را نیز بازداشت نموده اند .
اخبار تکمیلی در خصوص این موضوع متعاقبا منتشر خواهد شد


اخبار تکمیلی بازداشت جناب آقای فراهان پور (کرمعلی ) درفرودگاه بندر عباس


به گزارش خبرنگار سایت مجذوبان نور،ساعت یک بامداد 14 آبان ماه 1387 جناب آقای فرهان پور (کرمعلی )از مشایخ سلسله نعمت اللهی گنابادی و چند تن از همراهان ایشان در فرودگاه بندر عباس، بازداشت شدند.
آقای فرهان پور که از سوی دراویش بندر عباس به این شهر دعوت شده بودند، در ساعت یک بامداد سه شنبه به فرودگاه بندرعباس وارد می شوند. چند تن از نیروهای امنیتی با یک دستگاه خودرو "ون" از ورود ایشان به سالن انتظار فرودگاه جلوگیری کرده ،خود را از مامورین ستاد خبری اطلاعات معرفی می نمایندو ازایشان خواسته می شود که به همراه آنان به اداره اطلاعات رفته، اما آقای فرهان پور قبول ننموده ودر یکی از اتاقهای فرودگاه بیش از یک ساعت مورد بازجویی فرار گرفته و نهایتا باپرواز ساعت3 بامداد مجبور به ترک شهرو مراجعت به تهران می شوند. آقای قلندری مجاز نماز بندرعباس نیز بازداشت شده و پس از بازجویی آزاد می گردد.
در این گزارش آمده است نیروهای انتظامی و یگان های ویژه ، فرودگاه بندر عباس را از شب گذشته محاصره ،درب های ورود و خروج را کنترل و از ورود دراویش که برای استقبال از آقای فرهان پور به فرودگاه آمده بودند شدیدا ممانعت وحتی از ورود همراهان مسافران به سالن انتظار، جلوگیری می شود .
این گزارش می افزاید : پرواز ساعت 8 شب ، دوشنبه از تهران به بندرعباس با سه ساعت تاخیر در ساعت 11 شب انجام می گیرد و هواپیمای حامل ایشان در ساعت یک بامداد وارد فرودگاه بندرعباس می شود !!

۱۳۸۷ آبان ۱۲, یکشنبه


آخرین خبرها از وضعیت مرتضی سپندار


خبرنگار سایت مجذوبان نور از کرج در گزارش امروز خود می نویسد : صبح امروزشنبه11آبان ماه 1387 ،جلسه بازپرسی اخذ آخرین دفاع مرتضی سپندار از دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی به اتهام توهین به رهبری در شعبه 4 بازپرسی دادسرای انقلاباین شهرستان برگزار شد و بازپرس پرونده کماکان از پذیرش وثیقه بیست میلیون تومانی برای آزادی این درویش خودداری نمود . این گزارش در ادامه می افزاید : مرتضی سپندار با دستبند و پابند و تحت الحفظ مأمورین زندان در محل دادسرا حاضر شد .وی هم اکنون در قرنظینه زندان رجایی شهر نگهداری می شود و حال جسمانی وی نامناسب گزارش شده و این موضوع باعث نگرانی شدید خانواده وی گردیده است.گفتنی است مرتضی سپندار جانباز نیروی دریایی ارتش ایران است و روز 11 مهرماه نیز به دستور اداره اطلاعات کرج ، دستگیر و مدت 4 روز در بند 6 زندان رجایی بازداشت گردید.

سناریو نویسان تخریب و دور تازه تحرکات علیه دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی در اصفهان


خبرنگار سایت مجذوبان نور گزارش داد : روز جمعه 10 آبان ماه 1387 ،در نماز جمعه اصفهان عده ای با پخش اعلامیه علیه دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی خواستارتخریب مقبره جناب آقای اسدالله ایزد گشسب (درویش ناصرعلی )در تخت فولاد اصفهان به روش تخریب حسینیه شریعت قم در بهمن ماه 1384 شدند .
در این گزارش آمده است در یکی از روزنامه های محلی اصفهان باتحریک و تشویق امت حزب الله !!به حمله و هجوم به دراویش گنابادی، مقاله ای درج و منتشر گردیده که این مقاله به صورت اعلامیه در سطح وسیعی از جمله در نماز جمعه ،توزیع و پخش شده است .
خبرنگار سایت مجذوبان نور در مصاحبه با اقای کریمی از دراویش گنابادی اصفهان ، با طرح این سئوال که آیا مطرح نمودن تخریب مقبره ، زمینه وسابقه ای از قبل داشته و دراویش اصفهان چه اقداماتی را انجام خواهند داد ؟ پاسخ داد : در پاییز سال 1379 عده ای از مخالفین تصوف در ارگان های اجرایی و امنیتی تحت عنوان حزب الله قصد داشتند که مقبره آقای درویش ناصر علی در تخت فولاد اصفهان را تخریب نمایند که با اجتماع دراویش در مقبره ،از این عمل ممانعت به عمل آمد . اما در ادامه برخوردها، حسینیه دراویش گنابادی اصفهان پلمپ و شیخ بزرگوار سلسله جناب آقای مهندس جذبی (ثابتعلی )را مجبور به خروج از موطن خود نمودند . دراویش در مقابله با این برخوردهای غیر قانونی و ظیفه خود می دانند که به صورت فردی و جمعی با نوشتن نامه و شکایت به مقامات عالی رتبه کشور آنان را در جریان امور گذاشته و اقدامات جماعتی که به صورت سیار،هر روز در گوشه ای از کشوربرخلاف قانون و شرع ، مو جبات ستم و تعدی به حقوق دراویش را فراهم می نمایند به گوش مسئولین برسانند.

۱۳۸۷ آبان ۱۱, شنبه


همه عمر بر ندارم سر از این خمار و مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد

دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی
چه حکایت از فراغت که نداشتم ولیکن

تو چو روی باز کردی ، در ماجرا ببستی
نظری به دوستان کن که هزار بار از آن به

که تحیتی نویسی و هدیتی فرستی
دل دردمند ما را که اسیر تست یارا

به وصال مرهمی نه ، چو به انتظار خستی
نه عجب که قلب دشمن شکنی به روز هیجا

تو که قلب دوستان را به مفارقت شکستی
برو ای فقیه دانا به خدای بخش مارا

تو که زهد و پارسایی ، من و عاشقی و مستی
دل هوشمند باید که به دلبری سپاری

که چو قبلهایت باشد ، به از آن که خودپرستی
چو زمام بخت و دولت نه به دست جهد باشد

چه کنند اگر زبونی نکنند و زیردستی
گله از فراق یاران و جفای روزگاران

نه طریق توست سعدی ، کم خویش گیر و رستی
( سعدی )

۱۳۸۷ آبان ۱۰, جمعه

دهانت را می‌بویند مبادا گفته باشی دوستت دارم
دلت را می‌پویند مبادا شعله‌ای در آن نهان باشد
روزگار غریبی‌ست نازنین روزگار غریبی‌ست نازنین
و عشق را كنار تیرك راهبند تازیانه می‌زنند
عشق را در پستوی خانه نهان باید كرد
شوق را در پستوی خانه نهان باید كرد
روزگار غریبی‌ست نازنین روزگار غریبیست نازنین
و در این بن‌بست كج و پیچ سرما
آتش را به سوخت‌وار سرود و شعر فروزان می‌دارند
به اندیشیدن خطر مكن روزگار غریبی‌ست
آن كه بر در می‌كوبد شباهنگام به كشتن چراغ آمده است
نور را در پستوی خانه نهان باید كرد
دهانت را می‌بویند مبادا گفته باشی دوستت دارم
دلت را می‌پویند مبادا شعله‌ای بر آن نهان باشد
دهانت را می‌بویند مبادا گفته باشی دوستت دارم
دلت را می‌پویند مبادا شعله‌ای بر آن نهان باشد
روزگار غریبی‌ست نازنین روزگار غریبی‌ست نازنین
نور را در پستوی خانه نهان باید كرد
عشق را در پستوی خانه نهان باید كرد
آنك قصابانند بر گذرگاهها مستقر
با كنده و ساتوری خون آلود
و تبسم را بر لبها جراحی می‌كنند
و ترانه را بر دهان
كباب قناری بر آتش سوسن و یاس
شوق را در پستوی خانه نهان باید كرد
ابلیس پیروز مست
سور عزای ما را بر سفره نشسته است
خدای را در پستوی خانه نهان باید كرد
خدای را در پستوی خانه نهان باید كرد
احمد شاملو

متن حکم دادگاه تجدید نظر جناب آقای امیر علی محمدی لباف



مرتضی سپندار به سلول انفرادی بند 6 زندان رجایی شهر انتقال یافت


خبرنگار سایت مجذوبان نور گزارش داد: مرتضی سپندار از دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی درشهرستان کرج، صبح روز سه شنبه به صورت تلفنی از سوی بازپرس شعبه دوم دادسرای این شهرستان احضارکه پس از حضور، اتهام توهین به رهبری نظام به وی تفهیم و قرار وثیقه 20 میلیون تومانی صادر شد . علیرغم امکان تودیع وثیقه از سوی خانواده آقای سپندار ، بازپرس صمدی از قبول آن خودداری کرد و مرتضی سپندار بار دیگر تحویل زندان رجایی شهر شد .
این گزارش در ادامه به نقل از یک مقام آگاه در دادسرای کرج که خواست نامش فاش نشود ، می افزاید : صبح روز سه شنبه 3 تن از مقامات ارشد نظامی کرج !! با حضور در شعبه دوم بازپرسی خواستار رسیدگی فوری و صدور دستور بازداشت این درویش گنابادی شده اند .
بازپرس صمدی پس از صدور قرار وثیقه بیست میلیون تومانی برای این درویش ،‌ پرونده را با قرار عدم صلاحیت به دادسرای انقلاب این شهرستان ارجاع داد که پرونده وی هم اکنون در شعبه 4 بازپرسی دادگاه انقلاب تحت رسیدگی قرار دارد .
گزارش خبرنگار سایت مجذوبان نور حکایت از آن دارد که دستور بازداشت موقت مرتضی سپندار از سوی بازپرس شعبه 4 دادسرای انقلاب کرج به اتهام توهین به رهبری صادر و وی هم اکنون در سلول انفرادی بند 6 زندان رجایی شهر نگهداری می شود .
گفتنی است مرتضی سپندار جانباز نیروی دریایی ارتش ایران است که روز 11 مهرماه نیز به دستور اداره اطلاعات کرج ، دستگیر و مدت 4 روز درسلول انفرادی بند 6 زندان رجایی شهرکه تحت نظارت اداره کل اطلاعات غرب استان تهران می باشد ، نگهداری شد .
این درویش نعمت اللهی گنابادی پس از آزادی از زندان ، در نامه ای به آیت الله خامنه ای ، ضمن اعتراض به اقدامات غیرانسانی و شکنجه های مأمورین زندان و اطلاعات ، این برخوردها را ناشی از نفوذ عده ای نااهل و نامحرم در نظام اطلاعاتی ایران دانست و خواستار رسیدگی فوری به نامه اعتراضیه خود شد

۱۳۸۷ آبان ۹, پنجشنبه



دادگاه تجدید نظر قم ،حکم محکومیت آقای امیر علی محمدی لباف راتایید نمود


خبرنگار سایت مجذوبان نور در شهرستان قم گزارش داد:دادگاه تجدید نظر قم حکم مجازات
جناب آقای امیرعلی لباف (ماذون نماز دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی در شهرستان قم ) را مورد تایید قرارداد.
آقای لباف در تاریخ 13/6/1387 به اتهام تشویش اذهان عمومی و تشویش اذهان مراجع و مقامات رسمی و توهین به مقدسات اسلام از سوی دادگاه جزایی قم ، به تحمل74 ضربه شلاق ،5 سال زندان و 10 سال تبعید به شهر بابک محکوم شده بود .
آقای لباف پس از آنکه با گزارش و شکایت اداره اطلاعات قم به دستور دادستان تحت پیگرد قرار گرفت در روز 1387/5/23 احضاررواز سوی شعبه 101 دادگاه عمومی جزایی قم به ریاست قاضی پور موسوی محاکمه و محکوم شد.
این گزارش می افزاید : محکومیت آقای لباف به مجازات های سنگین زندان و تبعید به دلیل اقامه نماز جماعت توسط ایشان در مجالس دراویش نعمت اللهی گنابادی در شهر قم ،روحانی نبودن (نداشتن عمامه)و نداشتن تحصیلات حوزوی،تظلم خواهی از مسئولین مملکتی و سئوال از مراجع دینی به وسیله نامه می باشد
علیرغم تخریب حسینیه شریعت قم و ضرب و شتم دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی ،مجالس درویشی در این شهر تعطیل نشده و تهدیدها و تضیع حقوق دراویش مانع از انعقاد مجالس نگردید درادامه این گزارش آمده است آقای لباف در اردیبهشت ماه 1386 نیز به دلیل محکومیت در پرونده تخریب حسینیه شریعت در سال 1384 و امتناع از پرداخت جزای نفدی به مدت 2 ماه در زندان قم بازداشت بوده است .

۱۳۸۷ آبان ۷, سه‌شنبه



استفتاء از آیت الله ... منتظری (اختصاصی مجذوبان نور )


سایت مجذوبان نور : یکی از مخاطبین مجذوبان به نام آ قای سیاوش حمیدی ،بعد از صدور حکم آقای امیر علی محمدی لباف ، در خصوص نماز جماعت و امامت آن توسط شخصی غیر روحانی ،قداست لباس روحانیت و محل اقامه نماز ، از مراجع مختلف استفتاء و برای سایت مجذوبان نور ارسال نموده است که متن این استفتاعات به تدریج جهت تنویر افکار عمومی منتشر خواهد شد .

۱۳۸۷ آبان ۵, یکشنبه

معاون تبلیغ حوزه علمیه قم :با فرقه‌های انحرافی مقابله فرهنگی می‌شود.
معاون تبلیغ حوزه علمیه قم از تشکیل کارگروه‌های مقابله با فرق انحرافی خبر داد و گفت: با ادیان و فرقه‌هایی که توسط عواملی از خارج کشور تحریک و تقویت می‌شوند تا مرکزیت نظام اسلامی را تضعیف کنند، مقابله فرهنگی می‌شود.حجت‌الاسلام‌والمسلمین نبوی افزود: اگر این ادیان و فرق علیه شیعه تبلیغ کردند یا کاری انجام دادند که باعث تخریب مبانی اسلام و شیعه شود، ما در مقابل آنها فعال می‌شویم.وی ادامه داد: در همین راستا کارگروه‌هایی در زمینه زرتشتی‌گری، مسیحیت، بهائیت، صوفیه، اهل حق، وهابیت و عرفان‌های نو راه‌اندازی شده و کار آنها این است که اگر توطئه‌ای در حال شکل‌گیری است با آن مقابله فرهنگی کنند.معاون تبلیغ حوزه علمیه قم به تبلیغات اینترنتی این معاونت اشاره کرد و گفت: امروزه اینترنت یکی از ابزارهای مهم تبلیغ به حساب می‌آید و اگر از آن درست استفاده شود، برای رساندن پیام‌های دینی مناسب است.وی افزود: کارشناسان این معاونت، در سایت‌های شبهه‌افکن و ضد دین و شیعه حضور پیدا کرده و با مناظره، طرف مقابل را اقناع می‌کنند.بر اساس این گزارش، نبوی ادامه داد: مخاطبان منحرف، علاقه‌مند ورود به سایت‌های دینی نیستند بلکه در سایت‌های انحرافی بیشتر پیدا می‌شوند، لذا کارشناسان به آن سایت‌ها وارد می‌شوند و اگر شبهه‌ای مطرح شود، با آنها به مناظره می‌پردازند.معاون تبلیغ حوزه علمیه قم به اعزام بلند مدت مبلغان اشاره کرد و گفت: نزدیک به دو هزار و 500 نفر از روحانیون در قالب طرح هجرت بلندمدت در سراسر کشور فعال هستند.وی با اشاره به اعزام کوتاه مدت مبلغان نیز افزود: اعزام روحانیون در قالب طرح هجرت کوتاه مدت حدود دوسال است که شروع شده و با سرعت در حال گسترش است.نبوی ادامه داد: این معاونت، در تابستان امسال سه هزار و 200 روحانی و در ماه مبارک رمضان، پنج هزار و 500 روحانی به سراسر کشور در قالب طرح هجرت کوتاه مدت اعزام کرده است.معاون تبلیغ حوزه علمیه قم، به ارتباط و همکاری با آموزش و پرورش اشاره کرد و گفت: همه کتاب‌های آموزش و پرورش با نگاه دینی مورد بررسی کارشناسان قرار گرفت و نمایشگاهی به همین منظور برای مسوولان این سازمان برپا شد تا آنان مشکلات کتاب‌ها را تصحیح کنند.نبوی افزود: اعزام مبلغ متخصص در مقاطع مختلف آموزشی و تربیت معلمان آموزش و پرورش از دیگر موارد همکاری با آموزش و پرورش است.


مخالفت اداره اماکن عمومی شهرستان گناباد با تمدید جواز کسب یک درویش گنابادی


اداره اماکن عمومی نیروی انتظامی شهرستان گناباد با تمدید جواز کسب و فعالیت تجاری آقای علیرضا عباسی از دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی مخالفت نموده است .
آقای علیرضا عباسی در مصاحبه با خبرنگار اجتماعی سایت مجذوبان نور در مشهد با اعلام این خبر گفت : برای تمدید جواز کسب مغازه خود به اداره اماکن عمومی نیروی انتظامی شهرستان گناباد مراجعه، اما مسئولین مربوطه از تمدید جواز کسب اینجانب خودداری نمودند .
عباسی افزود مأمور اداره اماکن در پاسخ به اعتراض من ، اظهار داشت : چون در اردیبهشت ماه سال 1386 در زمان دستگیری آقای دکتر تابنده در روستای علی آباد حضور داشته اید ،با تمدید جواز کسب شما موافقت نمی شود .
این درویش گنابادی در ادامه گفت : من از سال 1362 تا کنون در شهر بیدخت مغازه تعمیرگاه مکانیکی کامیون دارم اما اکنون بدون دلیل قانونی وشرعی با تمدید جواز کسب من مخالفت شده است .
لازم به یادآوری است که در اردیبهشت ماه 1386 تعدادی از مأمورین امنیتی در معیت دادستان گناباد با محاصره محل اقامت قطب دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی در روستای علی آباد آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوبعلیشاه را دستگیر و تعدادی از دراویش همراه ایشان را بازداشت نمودند و اکنون نیز اداره اماکن نیروی انتظامی گناباد به دستور دادستان این شهرستان لیست دراویش حاضر در زمان دستگیری قطب دراویش را تهیه و به انواع مختلف مورد تعرض قرار می دهند .